سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلتنگیهام

همه ی ما راحت حرف می زنیم، ولی نوشتن برای بیشتر ما سخته. اما تو بنویس تا یادت بمونه که نوشته ها، رد پای عبور اند. فردا که برگردی و نوشته هات را بخونی به یاد می آوری که از کجا رد شده و چگونه قد کشیده ای.

  


نوشته شده در چهارشنبه 90/2/28ساعت 1:28 عصر توسط یاهو نظرات ( ) |

  سلام!

چند روزه که باهات مکتوب صحبت نکردم، هرچند توی دلم حرفهام را برات بازگو کردم. ولی خب حافظه من را خودت میشناسی! شاید الان یادم باشه که توی این هفته چی بهت گفتم ولی بعد فراموش میکنم، ولی دلم نمیخواد حرفهایی را که به تو میزنم فراموش بشه.

اینه که اومدم مکتوبش کنم، که به فرمایش امام صادق علیه السلام: دل به نوشته و مکتوب اعتماد میکند و آرام میگیرد. و تو را چه نیاز به حرفهای من...

خلاصه ازت ممنونم که آرامش را حتی برای ثانیه ای تجربه میکنم، همیشه یاد گرفتم تو موقع غم و غصه ازت یاد کنم و کلی حرف داشته باشم برای گفتن. ولی حالا میخوام بگم نباید بی معرفت بود و ندید ...

و باز به کمکت احتیاج دارم تا ادامه پیدا کنه، خودت میدونی که زود منحرف میشم و پرت، مبادا دستم را رها کنی، که تو رها نمیکنی من میکشم، ولی ازت میخوام دستم را به دستات بچسبونی تا هرگز جدا نشه.

ازت ممنونممممممممممممممممممممممممممم

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/2/28ساعت 12:57 عصر توسط یاهو نظرات ( ) |


نوشته شده در پنج شنبه 90/2/22ساعت 1:28 عصر توسط یاهو نظرات ( ) |

سلام،

     خدای مهربونم، بدجوری دلم گرفته و احساس تنهایی میکنم، اینقدر ازت دور شدم که الان با اینکه نزدیکترین کسانم پیشم هستند باز من احساس تنهایی و بی کسی میکنم،چون تو را ندارم.

 میگن تو از رگ گردن به ما نزدیکتری، ولی من که از خودم دور که چه عرض کنم جدا شدم، چه کنم؟ خدا جون خیلی دلم برات تنگ شده، برای لحظه ای که من ساده و خالص با تو تنها باشم و هیچ چیز زمینی بین ما فاصله نندازه، خدای مهربون و نازم مُردم از بس گرفتار دنیا و روزمرگیش شدم.

 من که هنوز نفهمیدم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم؟ آخر ننمایی وطنم

خدایا!

 به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن

گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم 

   برای اینکه هرکس آنچنان می میرد که زندگی کرده است.

دکتر علی شریعتی                                                                                                                                                                                                                                                                                     نوشته شده در ساعت 23 روز چهارشنبه 21/2/1390


نوشته شده در پنج شنبه 90/2/22ساعت 1:4 عصر توسط یاهو نظرات ( ) |

خیلی وقت بود که میخواستم، حرفهام و نوشتهام را یه جایی ثبت کنم و از دست این همه سررسید و دفتر خلاص بشم، که بالاخره امروز همت کردم.

توی این صفحات میخوام از خودم که چقدر از زندگی پرت شدم، بگم. از همسرم که چقدر ... (خیلی چیزها هست که در یک کلمه نمیگنجه، چقدر دوستش دارم و چقدر دوستم داره، چقدر بهش احتیاج دارم، چقدر صبور و بعضی موقعها چقدر مظلوم ....)، میخوام از کسایی بگم که چقدر برام عزیزند هرچند از هم دوریم، ...

از همه مهمتر بگم لحظات و دقایق زندیگم را برای ...

شاید اینگونه کمتر فراموشش کنم، چرا که فراموشی رسم ما انسانهاست.

خداوند درباره این خصلت انسانی می‌فرماید: اذا خوله نعمه منه نسی ما کان یدعوا الیه من قبل و جعل الله انداد (زمر آیه 8) پس از آن که به وی نعمت بخشیدیم گویی در آن گرفتاری و پریشان حالی ما را هرگز نخوانده بود و برای خدا شریک قرار می‌دهد.

عکس های زیبا و متفاوت از گل رز


نوشته شده در چهارشنبه 90/2/21ساعت 2:39 عصر توسط یاهو نظرات ( ) |

<      1   2   3      

Design By : Pichak