دلتنگیهام
سلام،
خدای مهربونم، بدجوری دلم گرفته و احساس تنهایی میکنم، اینقدر ازت دور شدم که الان با اینکه نزدیکترین کسانم پیشم هستند باز من احساس تنهایی و بی کسی میکنم،چون تو را ندارم.
میگن تو از رگ گردن به ما نزدیکتری، ولی من که از خودم دور که چه عرض کنم جدا شدم، چه کنم؟ خدا جون خیلی دلم برات تنگ شده، برای لحظه ای که من ساده و خالص با تو تنها باشم و هیچ چیز زمینی بین ما فاصله نندازه، خدای مهربون و نازم مُردم از بس گرفتار دنیا و روزمرگیش شدم.
من که هنوز نفهمیدم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم؟ آخر ننمایی وطنم
خدایا!
به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن
گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم
برای اینکه هرکس آنچنان می میرد که زندگی کرده است.
دکتر علی شریعتی نوشته شده در ساعت 23 روز چهارشنبه 21/2/1390
خیلی وقت بود که میخواستم، حرفهام و نوشتهام را یه جایی ثبت کنم و از دست این همه سررسید و دفتر خلاص بشم، که بالاخره امروز همت کردم.
توی این صفحات میخوام از خودم که چقدر از زندگی پرت شدم، بگم. از همسرم که چقدر ... (خیلی چیزها هست که در یک کلمه نمیگنجه، چقدر دوستش دارم و چقدر دوستم داره، چقدر بهش احتیاج دارم، چقدر صبور و بعضی موقعها چقدر مظلوم ....)، میخوام از کسایی بگم که چقدر برام عزیزند هرچند از هم دوریم، ...
از همه مهمتر بگم لحظات و دقایق زندیگم را برای ...
شاید اینگونه کمتر فراموشش کنم، چرا که فراموشی رسم ما انسانهاست.
خداوند درباره این خصلت انسانی میفرماید: اذا خوله نعمه منه نسی ما کان یدعوا الیه من قبل و جعل الله انداد (زمر آیه 8) پس از آن که به وی نعمت بخشیدیم گویی در آن گرفتاری و پریشان حالی ما را هرگز نخوانده بود و برای خدا شریک قرار میدهد.
Design By : Pichak |