خارج از همه شوخی ها و حرفهایی که این روزها راجع به روز مرد زده میشه ، دلم میخواد راجع به ...

نمی دونم باید بگم یا نگم، که چقدر این روزها نامرد زیاد شده، مرد کم شده، خدایا دلم از وضعیت جامعمون گرفته، جامعه ای که خودم هم یکی از اونها هستم، فردا روز بزرگترین و شجاعترین ، مهربونترین و پاکترین و و و و ... مرد عالم هستی، حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام هست و ما به تاسی از این بزرگوار فردا را میگیم روز مرد، ولی خداییش چقدر مردانه رفتار کرده ایم ، چقدر علی وار زیسته ایم ، که اگر اینگونه بود نباید برای 313 مرد سالهای سال به انتظار می نشستیم، دنیای ما 313 مرد هم ندارد.

از بحث مذهبی و دینی که بگذریم ، مردان جامعه ما مرد بودن را به قلدری کردن میدانند و سبیل کلفت کردن، هرچند نسل آنها هم در حال انقراض است مردان ما که دیگر مردانگیشان را به حراج میگذارند و زیر ابرو بر میدارند.

شاید خیلی ها از حرفهای من برنجند و بگویند من یک تنه به قاضی رفته ام ولی این جامعه ، یک جامعه اسلامی نیست . امروز برای خرید هدیه روز مرد به بازار رفتم، خدایا شرمم می آید بگویم که در یک شهر مذهبی جرات نمیکنم داخل مغازه شوم و خرید انجام دهم.

خیلی دلگیرم از محیط پیرامونم ، خدایا چه بر سر جوانهای ما آمده ، کجایند دلیر مردان عرصه های نبرد ، کجایند مردان کربلای 5 و خیبر و بدر ...

خدایا بغض راه گلویم را بسته، فردا روز میلاد ولی من دلگیرم، دلم برای مردان آسمانی تنگ شده، دلم برای حاج همت تنگ شده، شاید اگر آنها بودند دیگر ...

.    .    .

نوشته شده در چهارشنبه 90/3/25ساعت 6:22 عصر توسط یاهو نظرات ( ) |